نویسنده: سیدمحمد عبدالله‌زاده




 
امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: «الفَقرُ المَوتُ الأحمَرُ، فَقِیل: الفَقرُ مِنَ الدّنانیرِ و الدَّراهِم؟ قَالَ: لا، و لکِن مِنَ الدِّینِ؛ فقر مرگ سرخ است، سؤال شد آیا منظور فقیر بودن از نظر درهم و دینار است؟ فرمود: نه، بلکه فقر در دین منظور است». (1)
به همین مضمون حدیث دیگری وارد شده: «مِن وَصایا النّبیِّ لِعَلیٍّ (صلوات الله علیهما): الفَقرُ المَوتُ الأکبَرُ، فَقِیلَ لَهُ: الفَقرُ مِن الدِّینَارِ و الدِّرهَمِ؟ فَقالَ: الفَقرُ مِن الدِّینِ». (2)
یکی از مسائلی که در دستورات اسلامی آمده «جهاد اکبر» است که همان جهاد با نفس است و این نام‌گذاری از طرف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود هنگامی که بعد از بازگشتن از یکی از جنگ‌ها فرمود: در جهاد اصغر پیروز شدید بر شما باد به جهاد اکبر؛ سؤال شد جهاد اکبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس است، اما اینکه چرا جهاد با نفس را جهاد اکبر دانست و جهاد با دشمن را جهاد اصغر، به چند دلیل است:
الف) جهاد با دشمن مقطعی است و تمام می‌شود اما جهاد با نفس دائمی است.
ب) جهاد با دشمن در یک یا چند جبهه است اما جهاد با نفس به چند جبهه خلاصه نمی‌شود، بلکه ده‌ها جبهه داریم، در جبهه حسد، کبر، طمع و ... .
ج) جهاد اصغر با دشمن خارجی است، اما جهاد اکبر با دشمن درونی است که مشکل‌تر است.
د) جهاد اکبر پایه جهاد اصغر است یعنی اگر کسی در جهاد اکبر پیروز شد در جهاد اصغر هم پیروز می‌شود و تسلیم نمی‌شود کسانی به جبهه می‌روند که از نظر اخلاقی خود ساخته‌ترند.
هـ) در جهاد اکبر یک سلسله جاذبه‌های منفی وجود دارد که در جهاد اصغر وجود ندارد، در جهاد اکبر هوا و هوس و جاذبه‌ی شهوات و گناهان مختلف در مقابل انسان صف کشیدند در حالی که در جهاد اصغر دشمن خارجی جاذبه‌ای ندارد.
با ذکر این مقدمه به سراغ حدیث امام صادق (علیه‌السلام) می‌رویم که می‌فرمایند: فقر مرگ سرخ است. توضیح این که: مرگ دو نوع است یکی مرگ سرخ است که به قتل می‌رسد و کشته می‌شود و دیگری مرگ سیاه است که از راه طبیعی از دنیا می‌رود.
امام (علیه السلام) فرمود: فقر مرگ سرخ است، راوی سؤال کرد آیا منظور فقر درهم و دینار است؟ فرمود: نه، بلکه فقر دینی و ایمانی و اخلاقی است.
مقصود حضرت این است که کسی که سرمایه معنوی دارد اگر عالم را از او بگیرند برایش فرق نمی‌کند، اما کسی که سرمایه معنوی ندارد اگر عالم را به او بگیرند. برایش فرق نمی‌کند، اما کسی که سرمایه معنوی ندارد اگر عالم را به او بدهند باز احساس نیاز می‌کند، فقر اخلاقی مرگ سرخ و مصیبت بزرگی است. کسی که غنای معنوی داشته باشد حاضر نیست یک لحظه از سجده‌های نیمه شب خود را با تمام دنیا و آنچه در آن است معامله کند، لذت خواندن یک آیه‌ی قرآن و فهم آن را با تمام دنیا معامله نمی‌کند.
کسی که غنای معنوی داشته باشد آرامش دارد و از هیچ چیز نمی‌ترسد: «أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ؛ (3) آگاه باشید! (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین می‌شوند.»

پی‌نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج72، ص 40؛ و میزان الحکمه، ج7، ص 513.
2. بحارالانوار، ج77، ص 63.
3. یونس، آیه‌ی 62.

منبع مقاله :
عبدالله‌زاده؛ محمد، (1393)، گفتار معصومین (ع)، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ سوم.